دستم را به نزدیکترین سایه مى دهم
اثر
Mojgan Sharbaf
انتشارات:
هنوز براى گرفتن مجوز اقدام نکرده ام
تعداد صفحه: ١٠٦
ژانر: عاشقانه، فلسفه، داستان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: میانسال
دربارهی کتاب: روايت قصه اى است در زمان جنگ ايران و عراق
تركيبى از عشق، جنگ،قدكشيدن و بزرگ شدن،مرگ ،زن بودن و تأثير رويداد هاو ديگران در زندگى با نثرى كه كمى شاعرانه و كمى هم فلسفى است.
گزیدهای از متن کتاب: از سالهای جنگ فاصله گرفتیم. سوژهها عوض شدند. مردم کمکم به زندگی عادی خود بازگشتند، سالهای مبارزه بایگانی شد. نام مبارزین از یاد رفت و همه بتدریج یاد گرفتند چگونه روی خود را از دیدن ویرانیها برگردانند. ادبیات جنگ که تا آن روز خودش را در شعر و نثرهای شورانگیز نمایان کرده بود به شکل دیگری خودش را به رخ میکشید، در قالب هنر روی تابلوهای آبستره و رنگ و روغن و یا در موزههای جنگ، و البته که تنها هنر میتوانست موضوعی را که وسعت و عمقاش قابل بیان نبود را به چیزی قابل بیان تغییر دهد. جنگ با همهی زمختیاش، در جریانی شکوهمند در مقابل دید همگان قرار گرفت و تعریفش را به آرشیو، عکس و گاه ابزارهای سطحی تقلیل داد، حتی توانست سوژهی فیلمهای کمدی باشد تا بنگاههای پولسازی را رونق دهد.
تبعات جنگ که مرگ، کشتار و خونریزی بود، به داستانی تبدیل شد، چون تنها قصهها هستند که میتوانند جرم اتفاقات واقعی را در زندگی کم کنند. حقیقت با آنها سبکتر میشود و حتی طعم تلخاش کمتر به نظر میآید. اما این اتفاق برای ما آنقدر بزرگ بود که نمیتوانستیم از آن قصه و داستان بسازیم، حتی قادر نبودیم آن را در قالب کلمات بریزیم و این عاملی بود که ما را دچار انزوا و غیر قابل فهم بودن، میکرد. ما نسلی در هم شکسته و آسیبپذیر بودیم که اصرار ما برای ثبت شدن در حافظهی نسل بعد از ما بیراههای بود که آنها را وادار میکرد تا از آن روی برگردانند.
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
—
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—