تولید
شده
ارباب و بنده
ارباب و بنده
اثر لیو تالستوی
مترجم: سروش حبیبی

انتشارات: چشمه
تعداد صفحه: ۸۷
ژانر: کلاسیک، داستان
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: جوان
درباره‌ی کتاب: تولستوی از پرآوازه‌ترین نویسندگان کلاسیک است. «جنگ و صلح»اش با حضور پانصد قهرمان و شخصیت داستانی در شش جلد، معجزه‌ای بوده که منتقدان آن زمان را به تحیر وامی‌دارد؛ تا جایی که نوشتند: «جنگ و صلح تصویر کاملی از زندگی بشری است». « ارباب و بنده» یکی از پنج اثر لیو تالستوی است که سروش حبیبی آن را ترجمه کرده است. داستان بلند «ارباب و بنده» با ژانر واقع گرا از نوع اجتماعی- انتقادی و با نظرگاه دانای کل به روایت زندگی تاجری به نام «واسیلی آندره ایچ» می‌پردازد که در شب عید نیکلای مقدس به قصد خرید ملک، زن و فرزندش را ترک کرده و به همراه خدمتکارش « نیکیتا» راهی جاده‌های پر برف می‌شود. ارباب به علت حرص زیاد و رسیدن به معامله‌ی پرسود، راه فرعی را جایگزین راه اصلی می کند. او به جای رسیدن به مقصد در برف و بوران گم می‌شود و در این راه جانش را از دست می‌دهد. تولستوی در این حکایت ساده با دستمایه قراردادن تضادهای اجتماعی، فکری، عقیدتی دو مرد از دو قشر متفاوت و حتی تقابل نوع زندگیشان، اثر را از سطح اولیه که همان نقل حوادث است، دور میکند تا به مضمون ژرفتری اشاره کند. نویسنده با استفاده از تقابل‌هایی چون فقر/ ثروت، ارباب/بنده، قدرت/ ضعف، اخلاق/بی‌اخلاقی و من/ دیگری به تقابل «مرگ، زندگی» می‌رسد تا تغییر کنش و روحیه شخصیت‌ها را در موقعیت‌های خاص به صحنه بکشد. تولستوی با استفاده از این تقابل‌ها به درونمایه داستانی توجه می‌کند به این که هویت واقعی هر فرد در موقعیت‌های خاص نمود پیدا می‌کند و جایگاه اجتماعی نمی‌تواند بیانگر ارزش‌های انسانی باشد. بنده‌ای که تا چندی پیش در برابر اربابی که می‌داند سرش کلاه می گذارد، اطاعت و احترام را سر لوحه کار قرار می‌دهد؛ بعد از قرار گرفتن در موقعیت خاص، با نشان دادن قابلیت‌های انسانی‌اش، نه تنها به اوامر ارباب توجهی نمی‌کند بلکه دست به اعتراض نیز می‌زند. جالب آن که اربابی که در راس قدرت قرار دارد هنگام گرفتار شدن در برف و بوران نه تنها دیگر دستور نمی‌دهد بلکه «همه کارها را به نیکیتا می سپارد».
گزیده‌ای از متن کتاب: نیکیتا نزدیک صبح بیدار شد. سرما، که دوباره نیزه‌اش را در پشتش فرو می‌برد بیدارش کرد. به خواب دیده بود که از آسیاب می‌آید و گاری آرد اربابش را می‌آورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاری از پل لغزیده و در آب مانده بود.
مدیر تولید: مهرآوا (مریم رحیمی)

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: بهرام سروری‌نژاد
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:

این کتاب با بهرام سروری‌نژاد کار خواهد شد