رديف آخر نزديك به صحنه
اثر
تکتم توسلی
تعداد صفحه: حدود ٢٠٠
ژانر: رمان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
دربارهی کتاب: ارتباط هاي اينترنتي درگيري هاي روز مره آدم هايي كه دچار خلاء شخصيت شده اند
گزیدهای از متن کتاب: تكتم توسلي هستم از شاگردان استاد مير صادقي دانش آموخته رشته روان شناسی دانشگاه آزاد . نویسنده دو رمان به نام های ( تارک) و ( این جا همه چیز موقتی است ) و یک مجموعه داستان مستقل به نام ( تو باشی و من ) و چاپ چندداستان کوتاه در سه مجموعه همراه با جمع نویسندگان .مشتاق ياد گيري داستان نويسيد . زن دور صحنه می چرخد و بلند حرف می زند لبخند می زنم و توی دلم می گویم لیاقتت همینه
امیر دست سپهر را گرفت و برد توی اتاق صدای بسته شدن در اتاق سپهر تنم را لرزاند
خاک توی سرت لیاقتت اندازه همون عمله های توی خیابونه من ساده رو بگو که گول توی هفت خط رو خوردم برو از جلوی چشمم گم شو
پایم جلو نمی رفت اصلا هیچ حرکتی نمی کرد عضله های بدنم در اختیار من نبودند که حرفش را گوش کنم .
امیر داد زد می گم برو از جلوی چشمم گم شو نمی خوام ببینمت
عضله ها به خودشان تکان دادند ولی نمی دانستند کجا باید بروند یک بار گیج دور اتاق چرخیدم و رفتم طرف اتاق سپهر
امیر دوباره داد زد : به پسر من دست نزن عوضی
زن لکاته آستین امیر را می کشد می خواهد به تماشاچی ها بفهماند که بهش دست نزده امیر همراه زن ازاین طرف به آن طرف سن می رود
تماشاچی ها بلند می خندند . زن از توی سبدش سیگاری بیرون می آورد و بین تمتشاچی ها دنبال آتش می گردد . مرد های ردیف اول و دوم همه دست به جیب می شنود .قبل از همه فندک را روشن می کنم و می گیرم طرفش زن توی صورتم نگاه می کند و می گوید : باری ک لا خااانم !
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
—
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—