اثر الهام مزارعی

انتشارات: افق

تعداد صفحه: ۲۴

ژانر: کودک، فانتزی

جنسیت صدای مناسب: زن

سن صدای مناسب: جوان

درباره‌ی کتاب: این کتاب یک کتاب تصویری است

گزیده‌ای از متن کتاب: پیش فصل ) طوطیا گوشه ای نشسته . می گویم : تو چرا همش یه جا نشستی . می پرسد : چه کار کنم؟ میگویم : حرکت ، داستان باید از یک جایی شروع شود . اخم می کند : تنهایی؟!یکی باید باشد. - کی؟ - مثلا یه عروسک ، یه دوست یا...یا...یه مامان. - حق با تو اِ ، هر بچه ای یه مامان میخواد ،تو چه جور مامانی می خوای؟قد بلند ، قدکوتاه ، چاق یا لاغر ؟ چشمهای فیروزه ایش برق می زند : یه مامان خیلی خیلی خاص که با همه مامانها یه فرق مهم داشته باشه. - چه فرقی ؟ - تو نویسنده ای ، یالا من یه مامان خیلی خیلی خاص میخوام . و بعد پاهایش را میکوبد روی زمین نه یعنی روی پیچ پیچی های مغزم و من فریاد میزنم آخ ، بس کن طوطیا ، و او حاضر نیست کوتاه بیاید . طنابهای مغزم دینگ و دونگ صدا می دهد ، میلرزد و همه چیز جلو چشمهایم بالا و پایین میرود .باید زودتر فکری کنم البته اگر بشود اینجوری فکری کرد، اما صبر کنید ، فهمیدم یک مامان عالی ،دادمیزنم :پیدا کردم ، یک مامان کله دودکشی ! طوطیا می ایستد و چشمهایش یکهو براق می شود . - مامان چی چی؟! - کله دودکشی! - این دیگه چه جور مامانی است ؟ - یک مامان عالی ! - آخه چه جوری ، کدوم آدمی کله دودکشی داره که مامان من داشته باشه؟ - من نویسنده ی این قصه ام پس بذارش به عهده ی من . تو به این کارا کاری نداشته باش . اخم می کند و می رود روی یکی از مارپیچهای مغزم می نشیند و به من پشت می کند . من طوطیا را خیلی خیلی دوست دارم . او خیلی وقت است که گوشه مغزم برای خودش یک خانه ی کوچولو درست کرده و شبها وقتی همه خوابند روی پیچ پیچی های مغزم لی لی می کند.حالا بعد از مدتها فقط یک چیز از من خواسته ، آنهم یک مامان خیلی خیلی خاص من هم برایش یک مامان کله دودکشی میسازم، تا او هم قصه من را بسازد . می گویم : قهر نکن ، باشه قول می دهم یه مامان عالی باشه که فقط و فقط مال خودِخودت باشه . هورا می کشد و از این ور به آنور می پرد . من قول داده ام ، یک قول درست و حسابی ،پس باید برایش یک مامان خیلی خیلی .... طوطیا از آن ته ته های مغزم داد می زند : خاص ، یه مامان که فقط مال خودِ خودِ خودم باشه. و همراه من داد می زند : یک مامان کله دودکشی!