حوری بهشتی، داماد اینترنتی
حوری بهشتی، داماد اینترنتی

انتشارات: البرز فردانش
تعداد صفحه: ۸۸
ژانر: بیوگرافی، کلاسیک، جنایی، عاشقانه، داستان، رمان، شعر، نمایشنامه، فیلمنامه، داستان کوتاه، طنز
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: میانسال
درباره‌ی کتاب: کتاب شامل هفت داستان کوتاه اجتماعی است.
گزیده‌ای از متن کتاب: دیگه کسی نمونده بود که بهش رو بندازم! از خان داداشم گرفته تا همکلاسیِ زمان عهد بوقم که به يك مدرسه می‌رفتیم و حالا هم سال به دوازده ماه از همدیگه بی‌خبر بودیم. آخرین نفری که رفتم روی مغزش کفاش پیر محلمون بود. با قیافۀ مادر مرده رفتم پیشش. مونده بودم چجوری سرِ حرفو وا کنم که خودش با دیدن رنگ و روی زرد و زارم زودتر به حرف اومد و پرسید: - خدا بد نده مرد‌. چیه‌، چیزی شده؟ فکر کردم اگه صدامو از حدی که همیشه باهاش حرف می‌زدم پایین‌تر بیارم و حرفهامو بریده بریده بزنم شاید دلش واسم بسوزه و هر چی پس‏انداز داره بهم بده تا کارم راه بیفته‌. این بود که مثل پیرمردهای افسرده با بدبختی روی صندلی چوبی کهنه‌ای کنار میز کوچیک کارش نشستم و گفتم : - ای بابا ... دیگه می‌خواستی چی بشه اوسّا ! با لبخندی که از سر هم‏دردی بود همونطور که سوزنو با فشار تو کفش فرو می‌برد پرسید: - ها ... ؟ یقین باز از دست عیال و بچه‌ها می‌‌‌نالی ... آره؟! پوزخند تلخی زدم. در حالی‏که از بوی واکس و چرم‏های طبیعیِ و مصنوعیِ مغازه حالم داشت به‏هم می‌خورد‌، آهِ سوزناکی کشیدم و گفتم: - نع ... نه اوسّا... بی‏اختیار دستمو بردم سمت جیب چپ پیرهنم، که دگمۀ بالاییشم چند روز پیش افتاده بود. پاکت سیگارو در آوردم‌. به عادت همیشگی پاکت رو بالا انداختم تا یك نخ بیاد بیرون‌. همین‏طور که سیگارو می‌گذاشتم گوشۀ لبم و روشن می‌کردم‌، گفتم: - دیگه از بچه ها و مادر بچه‌ها گذشته ...! از روزگار می‌نالم ...!

پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: