بهرام و گل‌اندام
بهرام و گل‌اندام
اثر یاسمن شکرگزار

انتشارات: هوپا
تعداد صفحه: ۱۴۴
ژانر: داستان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
درباره‌ی کتاب: قصه ی دلدادگی بهرام و گل اندام یکی از قصه‌های مجموعه‌ی «عشق‌های فراموش‌شده» است. بهرام، شهزاده‌ی روم، دردانه‌ی پدر روزهای خوش و آرامی را می‌گذراند تا روزی که پای به شکارگاه می‌گذارد. آهوی دلربایی را می‌بیند، آهو به‌قدری زیبا و دلفریب است که بهرام به دنبالش می‌دود. آن‌قدر دور می‌شود که از همراهانش جدا می‌ماند و راه را گم می‌کند. گذارش به قصری پُرشکوه بر بلندای کوهی می‌افتد … یک‌بار در قرن نهم امین‌الدین محمد صافی قصه‌ی عشق و دلدادگی بهرام و گل‌اندام را به نظم کشید و حالا یاسمن شکرگزار با روایتی سرشار از احساسات لطیف و ناب انسانی، بار دیگر این قصه را در قالب داستانی امروزی بازآفریده است.
گزیده‌ای از متن کتاب: چطور می‌شد آن‌قدر به من نزدیک و آن‌قدر دور از دسترسم باشد. همین‌‌جا پشت این پنجره بود و حالا که نبود، نگاهش مدام مقابل چشمانم تکرار می‌شد … من گل‌اندام بودم؟ همان کسی که هزاران فدایی داشت؟ توی آینه به قیافه‌‌ی نزارم نگاه کردم. چشمانم غرق خون شده بودند. چند روز بود خواب و خوراک نداشتم. دولت کنارم آمد. دست روی گونه‌ام کشید و اشک‌هایم را پاک کرد: «گل‌اندامم، از چه می‌ترسی؟» … هزاربار گفته بودم و هزاربار گفته بود نترسم، پدرم نمی‌گذارد دست کسی به‌زور به من برسد. دولت پشتم ایستاد و قربان صدقه‌ام رفت. از نوک پا تا فرق سرم را در شعری وصف کرد. از عاشقانم گفت که در سرتاسر جهان نامم را بر سر زبان‌ها انداخته بودند. اما نگفت که از بین این همه عاشق کسی نبود تا دل من هم به عشقش خوش باشد که این همه عاشق بودنشان خوشحالم نمی‌کرد.

پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: