دلهرههای خیابان وحید
اثر
محمدرضا مرزوقی
انتشارات:
هوپا
تعداد صفحه: ۱۸۳
ژانر: نوجوان، داستان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
دربارهی کتاب: محمد حتی نفهمیده که جنگ کی شروع شده. یکهو خودش را وسط بمباران میبیند. حالا تمام هموغمش این است که چطور «چرتی» جوجهماشینی کوچک ماندهاش را از بمباران نجات دهد. خانواده و همسایهها اما مشکلات و دغدغههای خودشان را دارند.
رمان دلهرههای خیابان وحید دلهرههای یک کودک جنگزده و تمام تباهی و سیاهی را که جنگ برایش پیش میآورد، به تصویر میکشد. این داستان با نشان دادن بدیها و تباهیهای جنگ، روشنی و صفای صلح و آشتی را به کودکان و نوجوانان یادآوری میکند و در کنار آن شجاعت، تحمل مشکلات زندگی و مبارزه با هر چیزی را که زندگی زیبایش را تهدید میکند، به او میآموزد. نوجوان همراه شخصیت اصلی داستان قد میکشد، بزرگ میشود و قوی و پربار به زندگی ادامه میدهد.
گزیدهای از متن کتاب: عجب فکر بکری دارد این ننه. با خوشحالی چُرتی را میگیرم و کهنهی چرک را به پایش گره میزنم. آنقدر محکم که صدای جیکش درمیآید. ننه میگوید: «ئیجوری که پاش ورم میکنه.»
و خودش بند را شلتر به پای چُرتی میبندد و توی حیاط ولش میکند. تریشهی باریکی از پارچه را هم میدهد به خودم: «اینه نگهاش دار که یادت نره پارچهاش چه رنگی بود.»
تریشه را میگیرم و دور مچ دستم میبندم. خیالم کمی راحت شده. حالا دیگر چُرتی هر جای دنیا که باشد میتوانم پیدایش کنم. حتی اگر دنیا به آخر برسد، باز میتوانیم همدیگر را پیدا کنیم. درست مثل فیلمهای هندی که بچهها بعد از سالها ننهبابایشان را پیدا میکنند. در قفس را باز میگذارم که جوجهها هر وقت بخواهند بتوانند در و داخل کنند. فقط خداخدا میکنم جکوجانوری نیاید سروقتشان.
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
سایه صادقی
،
کوثر مقدم
،
فاطمه خلج
،
انوشا اسلامی میمند
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—