عمه گیلاس ۲ (رقص جنها)
اثر
محمدرضا شمس
انتشارات:
هوپا
تعداد صفحه: ۱۹۲
ژانر: نوجوان، داستان، فانتزی
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
دربارهی کتاب: داستان زندگی پسری که در پنجاهسالگی به دنیا می آید. باید تصمیم مهمی در زندگی اش بگیرد: یا باید به سوی پیری برود یا به سوی کودکی. عمهگیلاس جادوگری است که به کمکش میآید …
عمهگیلاس داستانی ایرانی است با عناصر کاملاً بومی. نویسنده تلاش کرده است با استفاده از اساطیر و افسانههای ایرانی به خلق شخصیتهایی بپردازد که ریشه در اسطورهها و افسانههای ایرانی دارند. بازیهای فرامتنی و تعامل با مخاطب و مشارکت دادن او برای پیشبرد داستان از شگردهای دیگر نویسنده است که در این اثر با آن روبهرو هستیم.
داستانی وهمانگیز سراسر تخیل و ترس، داستان پسری که دانه به دانه هویت واقعی اطرافیان و خانوادهاش را کشف میکند … چیزی که سالها از آن بیخبر بوده … البته میان این همه ترس و تخیل، نویسنده فراموش نکرده که شما را هم بخنداند.
گزیدهای از متن کتاب: آهسته جلو میروم و گوشهی لحاف سنگین کرسی را کنار میزنم و به بچه نگاه میکنم. همانطور که انگشتش را میمکد با چشمهایش که مثل دو مروارید درشت وسیاه است زلزل نگاهم میکند. نرگس راست میگوید. تخم جن خیلی شبیه من است. انگار خود خود من است. مثل یک کرم خاکی که از وسط دو نصفش کرده باشند. یک من کوچولوست. یک نینی من پرمو.
ناگهان صدای زوزهی گرگها از جایی در دوردست تپهها به گوش میرسد. نینی پشمالو از مکیدن دست برمیدارد و همانطور انگشت به دهان گوش میدهد. روی گوشهایش هم پر از کرکهای سیاه است. گاو و گوسفندها از ترس صدایشان میبرد. صدای زوزهی گرگها ذرهذره نزدیک میشود. نوزاد انگشتش را از دهان بیرون میآورد و سرش را که روی بالش سفید گلداری است به عقب خم میکند و به شکل خندهداری خرناسه میکشد. یکدفعه در چوبی و ورمکردهی اتاق، چهارتاق، باز میشود و زن جوانی درست شیبه نرگس با عجله میپرد داخل. هر دو با تعجب قدمی به عقب برمیداریم و آهسته و همزمان میگوییم: «مامان! عمهگیلاس!»
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
فرحناز علیزاده
،
پرستو شهریاری
،
سارینا رضازاده
،
فتانه اقامجیدی
،
فتانه آقامجیدی
،
میم خدایی
،
مبینا کوهی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—