تولید
شده
دوغدو (خانم سیلا و غول‌های مادربزرگ)
دوغدو (خانم سیلا و غول‌های مادربزرگ)
اثر فاطمه سرمشقی

انتشارات: هوپا
تعداد صفحه: ۱۸۳
ژانر: کودک
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
درباره‌ی کتاب: دوغدو، دختر کوچولویی که رنگ چشم‌هایش را از مامان فرانسوی‌اش ارث برده و رنگ سبزه‌ی پوستش را از پدر ایرانی‌اش، مجبور می شود از فرانسه به ایران بیاید و با مادربزرگش زندگی کند. مامان بزرگ عجیب‌و‌غریبی که تا حالا فقط عکسش را دیده. یک رمان پر از ماجراهای خواندنی و پررمز و راز که میان جادوگرهای کوچک، اژدها، غول، جن و پری، برای یک دختر دورگه و مامان‌بزرگ عجیب‌و‌غریبش اتفاق می‌افتد.
گزیده‌ای از متن کتاب: آن که بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است و سرش تا نزدیکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیوار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد، به طرف لامپ فوت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. لامپ دور خودش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چرخد، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود عقب و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد وسط پیشانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش. روی تکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شیشه می‌رقصد و با صدای نازکی که اصلاً به آن هیکل و قیافه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «این چرا همچین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند؟» آن یکی که کوچک است، یک مشت خرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شیشه توی دهانش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریزد، ملچ و ملوچ آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد و دماغش را باد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، با صدای کلفتی که دوغدو حاضر است شرط ببندد برای خودش نیست، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «به‌خاطر رنگ چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش است. ترسیده حتماً.» آن وقت هر دو با هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خندند. دوغدو بیشتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترسد و بلندتر جیغ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشد. دلش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد مادرش بیاید، در را باز کند، بغلش کند، موهایش را از جلوی صورتش کنار بزند، خیره شود به چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش و بگوید: «چشم‌تیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای من.» اما ته دلش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند مادر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. وسط اتاق زیر پاهای پشمالویِ گنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یِ صدا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نازک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشیند و گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. کوچولویِ لاغر‌مردنیِ صدا‌کلفت بالا و پایین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرد و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «گریه نکن، رنگ چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایت پاک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.»
مدیر تولید: مهرآوا (مریم رحیمی)

پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:

این کتاب با سحر آقاسی کار خواهد شد