انیسه خاتون و توپاز خان
انیسه خاتون و توپاز خان
اثر سولماز خواجه‌وند

انتشارات: هوپا
تعداد صفحه: ۱۰۸
ژانر: نوجوان، عاشقانه، داستان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
درباره‌ی کتاب: قصه‌ی انیسه‌خاتون و توپازخان یکی از عاشقانه‌های مجموعه‌ی «عشق‌های فراموش‌شده» است؛ ماجرای دلدادگی توپازخان، شاهزاده‌ی ایرانی به کنیز تازه‌وارد حرمسرای برادرش، سلطان محمد. انیسه، دختر زیبا‌رویی که دل از هر دو برادر با هم برده است. ماجرای عشقی ممنوعه … با رفتن انیسه به حرمسرا، توپازخان تلاش می‌کند تا دلبر برادرش را فراموش کند، اما هر چه بیش‌تر تلاش می‌کند، بیش‌تر در عشق انیسه غرق می‌شود تا جایی که دل کندن از او برایش به مرگ می‌ماند … اگر برادر راز دیدارهای مخفیانه‌شان را بفهمد …؟ این کتاب برگرفته از حکایت «یک کنیز و دو برادر» از کتاب هزار و یک شب است. هزار و یک شب روایت صدها قصه‌ی تو در توست که طی بیش از هزار سال جمع‌آوری شده و بارها و بارها تغییر کرده است. سولماز خواجه‌وند، قصه‌ی دلدادگی توپازخان و انیسه را از دل این قصه‌ها بیرون کشیده و با نثری شیرین در قالب داستانی دل‌انگیز با چاشنی طنز بازآفریده است.
گزیده‌ای از متن کتاب: انیسه توی اتاقش نشسته بود و زانوهایش را بغل زده بود. به حرف‌های همدم فکر می‌کرد، به حسی که در دلش داشت. مثل روزهای اول نوروز تازه شده بود. صدای خنده‌های ابریشم حرمسرا را پر کرده بود. انیسه از اتاق بیرون زد. کسی در راهروها نبود. حیاط خلوت بود. باد روی زمین می‌چرخید و برگ‌ها را جلو می‌برد. انیسه برای اولین‌بار در حیاط چرخید. کاخ به نظرش زیباتر از روزهای قبل می‌آمد. دنیا در نگاهش نو شده بود. حس می‌کرد تازه متولد شده. حیاط پشتی پر بود از گونی‌های سنگ نمک و سیب زمینی، زیرشان الوار چیده بودند و آمده بود بالا، هر کدام هم قد و قواره‌ی خودش بود. تکیه زد بهشان و به ساختمان حرمسرا نگاه کرد، به کاشی‌های هفت رنگ و آجر چینی‌های مرتب و نقش جنگ. چشم‌هایش را بست و نفس کشید. بوی برگ و نم و نمک می‌داد هوا. «آدم وقتی می‌فهمه که عشق فقط تو سینه‌ی خودش نیست بی‌قرار می‌شه!» توپاز بود. روبه‌رویش ایستاده بود.

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: مرضیه حکمتی ، ملیکا بیگی ، رویا سروی ، فاطمه خلج ، . ..
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: