رابعه و بکتاش
رابعه و بکتاش
اثر امیر عباسیان

انتشارات: هوپا
تعداد صفحه: ۱۳۶
ژانر: نوجوان، عاشقانه، داستان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
درباره‌ی کتاب: قصه‌ی عشق «رابعه» و «بکتاش» یکی از روایت‌های مجموعه‌ی «عشق‌های فراموش شده» است؛ قصه‌ای با پایانی تکان‌دهنده! شاید این روزها ماجرای عاشقانه‌ی رابعه و بکتاش افسانه‌ای بیش به نظر نرسد، اما حقیقت این است که این قصه حقیقت دارد! حکایت دلِ شوریده‌ی «رابعه کعب قزداری» است، نخستین زن شاعر پارسی که به رزم و ادبش مشهور بود و دل به غلام برادرش، «بکتاش» سپرد. بکتاش نامه‌ی عاشقانه رابعه را می‌خواند و تصویری را که از چهره‌ی خودش فرستاده، می‌بیند و بر او عاشق می‌شود. اما آشکار کردن این عشق دردسرآفرین خواهد بود! زیرا که بکتاش یک غلام بیش‌تر نیست و معشوقه‌اش دخترِ کعب است! خواهر والی بلخ! … عشقی ناپسند! … آیا برادر در برابر شور این عشق نرم می‌شود؟ «رودکی» در این میانه چه نقشی دارد؟ … یک‌بار «عطار نیشابوری» ماجرای عشق رابعه و بکتاش را با افسانه درآمیخت و به نظم کشید و حالا امیر عباسیان آن را در قالب داستانی امروزی و روایتی دلنشین به نثر نوشت و بازآفرید.
گزیده‌ای از متن کتاب: … اتاق بکتاش را قبلاً دیده بود. در کودکی! با حارث به آن‌جا آمده بودند برای مراسم نهار بازی. سر ظهر مرداد، بکتاش می‌شد آشپز و پیاله‌هایشان را پر از دوغ می‌کرد و با کف دست کاکوتی خشک می‌مالید و خرد می‌کرد روی دوغ. بعد هر سه می‌نشستند روی لبه‌ی ایوان و پاهایشان را می‌انداختند پایین و تکان می‌دادند و نان را در دوغ ترید می‌کرد و می‌خوردند و از آرزوهای بزرگ و کوچکشان می‌گفتند. همان‌روز عصر بود که رابعه ملافه‌ی سفید دور خودش پیچیده بود و در حیاط و ایوان دنبال بکتاش کرده بود و به اصرار می‌خواست تا با او ازدواج کند. کعب تازه به کاخ رسیده بود که این صحنه را دید. خندیده بود و حارث هم به خنده‌ی پدر، خنده‌اش گرفته بود. بعد چوبی برداشت و از سمت دیگر دنبال بکتاش کرد و او را به ازدواج با خواهرش مجبور کرد …
مدیر تولید: موسسه رها فیلم

پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: