تولید
شده
شده
گلوی پولادی
اثر
میخائیل بولگاکف
انتشارات:
نقش و نگار
تعداد صفحه: None
ژانر: داستان، داستان کوتاه
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: جوان
دربارهی کتاب: میخائیل آفاناسیویچ بولگاکُف نویسنده و نمایشنامهنویس مشهور روسی در نیمهی اول قرن بیستم است.
پدرش دوست داشت وی پزشک شود پس میخائیل پس از پایان تحصیلات دبیرستانی در ۱۹۰۹ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه دانشگاه کیف شد و در ۱۹۱۶ آنرا به پایان رساند.
در پاییز همان سال ارتش، او را به عنوان پزشک به روستای «نیکلسکی» در منطقهٔ اسمالنسک اعزام کرد. خاطرات این دوران در مجموعهٔ داستان «یادداشتهای پزشک جوان روستا» آمدهاست.
داستان گلوی پولادی از مواجهی مستقیم نویسنده طی سالها با مقولهی پزشکی تأثیر گرفته است.
این داستان بسیار جالب و خواندنی است، اما خواندنش برای پزشکان مسلما خواندنیتر است.
گزیدهای از متن کتاب: تنها ماندم، اطرافم را سرمای ماه نوامبر همراه با برف سنگینی فراگرفته بود و تمامی خانه در خواب بودند. باد در لولهها زوزه میکشید. تمام بیست و چهار سال از زندگیام را در شهرهای بزرگ گذرانده بودم و همیشه فکر میکردم بوران و کولاک در داستانها وجود دارد. در حقیقت آنچه را که میدیدم باور نداشتم گویی کولاک در حال جنگیدن است. بعدازظهرها در این جا به طرز عجیبی طولانیست، نور لامپ زیر پوشش آباژور بر روی پنجرههای تیره منعکس شده و من در حالی که به خال دست چپم نگاه میکردم آرزو میکردم از این جا دور باشم.
آرزو میکردم به شهر بازگردم شهری که در چهل فرسنگی من بود. خیلی دلم میخواست از همین نقطهای که هستم به آن سمت فرار کنم. در آنجا همه امکانات برقی بود و همیشه پزشکانی وجود داشتند که میتوانستی در هر شرایطی، البته نه به وحشتناکی شرایط این جا با آنها صحبت کنی، اما هیچ امکان فراری وجود ندارد و خودم میدانستم که این تازه شروع کار است، در حقیقت به خاطر همین نیز در دانشگاه پزشکی درس خواندم. اما اگر زنی را بیاورند که شرایط وضع حمل غیرعادی داشته باشد؟ یا بیمار قطع عضو؟ من چه باید بکنم؟ بهتر است ابتدا مشورت کنم! چهل و هشت روز پیش دانشگاه را با نمرات عالی تمام کردم اما در حال حاضر همان بهترین نمرات فقط به درد خودم میخورد و اکنون …
مدیر تولید:
مریم رحیمی
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
نیما کرمی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—
این کتاب با نیما کرمی کار خواهد شد