سفر دل
اثر
جودیت برونته
مترجم:
زهرالاری
تعداد صفحه: ۱۵۰
ژانر: رمان
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: نوجوان، جوان
دربارهی کتاب:
گزیدهای از متن کتاب: فصل 1
پایان کودکی
«برای لحظهای کوتاه ترکت کردم؛ لیک کنون با محبتی فراوان بازمیگردانمت.»
خورشید داغ ژاپن از لابهلای پردههای سفید، به درون اتاقخواب «ایزومی میزوکی اوو» تابید. در تخت خوابش غلتی زد و به انوار خورشید برای بیدار شدن توجهی نکرد. برای هوشیاریش، خورشید به درون آیینهای که در سمت راست تشک او قرار داشت تابید و نور را به چشمهای خوابآلودش تاباند.
ایزومی نشست و با بیحالی گفت: «خیلی خوب! بیدار شدم.»
خورشید که از بیدارباش صبح به او راضی شده بود، انوارش را به سمت دیگری تاباند و اجازه داد تا ایزومی چشمان مبهوتش را بمالد. گرچه ایزومی خیال جابجایی آیینه را داشت، اما تابش خورشید به آن، برایش حکم زنگ ساعت را داشت.
درحالیکه روی تخت نشسته بود، شروع به شانه کردن موهای سیاهش در آیینهی کوچک روبرویش کرد و با تصویر خود به صحبت نشست، گویا با دوستی آشنا سخن میگوید.«از جشن فارغالتحصیلی من لذت بردی؟»
و بدون اینکه منتظر جواب باشد، ادامه داد: «خیلی خوشحالم که تونستی بیای! قرار بود پدر و مادرم هم اونجا باشن ولی اتفاقی افتاد. مطمئنم اگر میتونستن حتماً میاومدن!»
چهرهاش کمی ناراحت شد، اما فکر بعدش خوشحالش کرد «تو مراسم دیروز معلممون خانم تاناکا ما رو، خانمهای جوان صدا کرد.»
بعدش هم اعتراف کرد: «قبلاً هیچوقت اینطوری صدامون نکرده بود»
گویا اینطور خطاب شدن توسط خانم تاناکا تأییدی بر بزرگ شدن او بود. ایزومی مدرک دیپلمش را برداشت و دوباره خواند و از هر کلمهاش لذت برد.
بدینوسیله - مدرسهی دختران جوان تاناکا - گواهی میدهد که ایزومی میزوکی حائز شرایط لازم برای فارغالتحصیلی است. همچنین، معلمش، خانم ناتسومی تاناکا، مفتخر است، به ایزومی میزوکی اوو برای کسب رتبه اول کلاس تبریک بگوید.
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—