درخت کج
اثر
ضیاءالدین وظیفه شعاع
انتشارات:
روزنه
تعداد صفحه: ۱۱۲
ژانر: داستان
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: جوان، میانسال، پیر
دربارهی کتاب: نوشتن داستان را از سال 1381 شروع كرده و رشته دانشگاهی او کارشناسی تاریخ است. «درخت کج» اولین مجموعه داستان اوست. دریاچهی ارومیه پس رفته است. پلیکانها قهر کردهاند و دختر مرده است. خاطرات دو برادر هنوز اما زندهاند و مرور میشوند، در تبریز و در آمستردام. جایی دیگر مادربزرگ خوابیده است و خوابهای بدی میبیند. پدر در خواب مادربزرگ از بالای یک بنای آجری مخروطی پایین میپرد و تا به زمین برسد پیر میشود. پدربزرگ دکترها را دوست ندارد. میگوید: «ما که قدیمها پروستات نداشتیم.» گورکن پیکر جنازه را میتکاند و در گوشش میگوید: «بشنو و بفهم ای فلان بن فلان» سایانی پس از زلزله جلوی درخت کج ایستاده است و میگوید: «هنوز کسی نمرده، هنوز همه دارند زیر خاک نفس میکشند» نازنین در اتاق خودش نشسته است و به این فکر میکند که بزرگ شده است و ترسهایاش هم بزرگتر شدهاند. میداند که دیگر یک ایمیل تند نوشتهی عاشقانه کار چندانی از پیش نمیبرد. نادر به او میگوید: «خانم! کاش میشد این گل زرد روسری شما را بو کرد» کمی آن سوتر امیر می خواهد برای تولد بیست و سه سالگی ژیلا هدیهای ببرد که «مال قبل از میلاد باشد، قبل از میلاد حضرت مسیح عزیز» و...
گزیدهای از متن کتاب:
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—