عروس به یلوسکای می آید
عروس به یلوسکای می آید
اثر استیون کرین
مترجم: علی جعفری

تعداد صفحه: ۳۰
ژانر: کلاسیک، داستان کوتاه
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب:
درباره‌ی کتاب:
گزیده‌ای از متن کتاب: دوشادوش هم به هزار مکافات در برابر بادِ بي‌امان دولا دولا راه مي‌رفتند. از سر گذر پيچيدند. پاتر تا آمد دستش را به هوا بلند كند و اولين جلوه خانه را با انگشت نشان دهد، با مردي كه پيرهن خرمايي‌رنگ به تن داشت، رو به رو شدند. فشنگ‌ها را با حرص توی تپانچه گُنده فرو مي‌كرد. تپانچه را یکهو پرت کرد زمین و تپانچه ديگري را تر و فرز از قلاف كشيد بیرون و سينه داماد را نشانه رفت. سكوت حاكم شد. زبان پاتر انگار يكسره در قعر دهانش فرو رفته بود. ناخودآگاه و یکباره دستش را از چنگ زن رها كرد و چمدان را ول کرد روی شن‌ها. عروس را بگو كه صورتش عين قماش كهنه ای زرد شده بود. اسیر در چنگال آييني هولناك، به ماري كه يكباره سر برآورده بود خيرخير نگاه مي‌كرد. دو مرد به فاصله سه گام رو در روي هم ايستادند. خنده غریب و شرزه ای از پشت تپانچه بر لبانش نقش بست. گفت «می خواستی از پشت غافلگیرم کنی!». «می خواستی از پشت غافلگیرم کنی!» شرر از چشمهاش می بارید. پاتر تا خواست جم بخورد، تپانچه‌اش را از سر غيظ به جلو آخت و گفت «بپا دست از پا خطا نكني جك پاتر، دست به تفنگ بُردي نبردي. جم نخور. وقتشه حساب بي‌حساب شیم. من می گم چي‌كار كن چي‌كار نكن. وایسا سر جات و كار نداشته باش. گوشاتو وا كن ببين چي مي‌گم تا سوراخ سوراخت نکردم»

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: حامد اکبری ، زهرا خسروی ، بهار پروانه
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: