سلمانی
اثر
رینگ لاردنر
مترجم:
علی جعفری
تعداد صفحه: ۳۰
ژانر: کلاسیک، داستان کوتاه
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب:
دربارهی کتاب:
گزیدهای از متن کتاب: شنبه ها اینجا از خنده غش و ریسه می رفتیم. چهار به بعد دیگه جای سوزن انداختن هم نبود. جیم و هاد بعدِ شام، دم دمای ساعت شیش سر و کله شون پیدا می شد. جیم رو اون صندلی گندهه، دمِ اون تف دون آبیه، جا خوش می کرد. هر کی رو اون صندلی نشسته بود، تا جیم می اومد تو، خودش پا می شد و دودستی جاش رو تقدیم می کرد.
انگار صندلی رو واسه اش رزو کردن، عینهو صندلی های تیاتر. هاد هم یا همیشه خدا وا می ایستاد یا قدم رو می رفت. بعضی شنبه هام، چی عرض کنم، می نشست رو این صندلی تا سر و صورتی صفا بده.
جونم واست بگه، جیم همین جور می نشست سر جاش و جیک نمی زد، فقط گاهی تف مینداخت. می گذشت و می گذشت تا رو می کرد بهم و می گفت «سفید برفی، راستی اسمم دیکه، منتها این دور و ورا صدام می کنن سفید برفی- جیم می گفت «سفید برفی، دماغت امشب گُل انداخته، نکنه اودی کولونی چیزی بالا انداختی»
منم می گفتم «نه جون جیم، قیافه خودت داد می زنه اودی کولون یا شایدم بدترش رو انداختی بالا»
جیم به این حرف می خندید، منتها بعدش بلند بلند می گفت «دلم که می خواد، منتها چیزی گیرم نیومد بندازم بالا، تو نمیری شاش خرم باشه طالبم»
بعد هاد مایرز می گفت «زنتم طالبه» این رو که می گفت همه می زدن زیر خنده، چون جیم و زنش با هم کارد و پنیر بودن.
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
salman0361@gmail.com ?????
،
زهرا خسروی
،
رادین ***
،
هادی صباغی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—