جادوگر شهر از
اثر
ال فرانک باوم
مترجم:
زهره مستی
تعداد صفحه: ۱۸۲
ژانر: کلاسیک، نوجوان، داستان، رمان
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: جوان، میانسال
دربارهی کتاب:
گزیدهای از متن کتاب: دوروتی با شنیدن این حرفها زد زیر گریه. بین این آدمهای غریبه احساس تنهایی میکرد. گریهاش، اشک مانچیکنهای دلنازک را هم درآورد. فوراً دستمالهایشان را درآوردند تا اشکهایشان را پاک کنند. پیرزن کوچک هم ناراحت شد، کلاهش را درآورد و با لحنی جدی شمرد: «یک، دو، سه» و نوک کلاه را روی بینیاش گذاشت. کلاه تبدیل به تکهسنگی شد که با گچ، درشت روی آن نوشته شده بود: «به دوروتی بگو به شهر زمرد برود».
پیرزن کوچک، سنگ را از روی بینیاش برداشت و پرسید: «عزیزم! اسم تو دوروتیه؟»
دخترک سرش را بالا آورد و اشکهایش را پاک کرد و پاسخ داد: «بله!»
- خب، پس باید به شهر زمرد بری. شاید اُز کمکت کنه.
- شهر زمرد کجاست؟
- درست وسط این سرزمینه و تحت حاکمیت اُز، جادوگر بزرگه... همون که بهت گفتم.
- اُز جادوگر خوبیه؟
- آره... اون جادوگر خوبیه. البته من نمیدونم مَرده یا زن، تا حالا ندیدمش.
- چطوری میتونم برم اونجا؟
- باید پیاده بری. سفر طولانیای در پیش داری. باید از سرزمینی عبور کنی که گاهی خوب و دوستداشتنیه، گاهی هم تاریک و وحشتناکه. البته من از هر جادویی که بلدم استفاده میکنم تا تو رو از خطر حفظ کنم.
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
ربابه فرهادی
،
مائده یاری
،
صبا مود
،
مه جبین هندی
،
شادی پدیدار
،
سحر طلایی
،
سمانه بدری
،
سعید صدریان
،
الهام رضازاده
،
شهروز كريمي
،
شهروز کریمی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—