اثر شعله رضازاده

تعداد صفحه: ۵۶

ژانر: داستان

جنسیت صدای مناسب: هرکدام

سن صدای مناسب: جوان

درباره‌ی کتاب: این مجموعه داستان، داستان بچه‌های هم محله‌ای است که هرکدام به عشق تاب بازی با درخت گردویی، در خانه‌ی «دایه» جمع می‌شدند و خاطراتشان را به هم گره می‌زدند. هر داستان، روایت بزرگسالی یکی از این بچه‌هاست که حالا هرکدام در شهر و موقعیتی دیگر هستند و خاطرات کودکی‌شان، گاهی ذهنشان را آشفته می‌کند.

گزیده‌ای از متن کتاب: از مــادرم شــنیده‌بودم پدربــزرگ وصیــت کرده‌بــود کنــار درخــت دفنـش کننـد. طـوری کـه انـگار وسـط ظهـر تابسـتان، با لـذت زیـر سـایه‌ی درخـت خوابیده‌اسـت. مـن کـه بچـه بـودم و هیـچ وقـت نفهمیـدم پدربزرگـم را آنطـوری کـه خواسـته بـود دفـن کردنـد یـا نـه؛ امـا تـه دلـم همیشـه فکـر می‌کـردم پدربزرگـم زیـر سـایه‌ی درخــت دراز کشیده‌اســت و بــه بچه‌هــا نــگاه میکنــد کــه دارنــد از درختــش تــاب میرونــد... شــاید مــن هم‌ وصیت کنم بعد از مرگـم،زیـرهمیـن درخـت دفنـم کننـد.طـوری کـه انـگاردر آغـوش پدربزرگـم دراز کشـیده ام و برگهـای درخـت را میبینـم کـه چطـور زیــر نــور آفتــاب می درخشــند و بــه آهنــگ بــاد، همــان ترانــه ای را می خواننـد کـه مـن سـال ها در گوششـان خوانـده بـوده‌ام...