خورشید در برف
اثر
محمد پیران پور
انتشارات:
مؤلفین طلایی
تعداد صفحه: ۱۲۰ صفحه
ژانر: رمان
جنسیت صدای مناسب: زن
سن صدای مناسب: جوان
دربارهی کتاب: سرگذشت زنی که در جوانی همسرش را از دست میدهد و پنج دختر و تنها پسرش را که ۳ دختر و پسرش مجرد و کوچک هستند به سختی بزرگ کرده و در کهنسالی مورد بی مهری قرار گرفته و ...
گزیدهای از متن کتاب: خورشید همچنان چشم به در دوخته بود و بچهها که میدیدند مادر کاری به
کارشان ندارد حسابی سروصدا میکردند و با بچههای همسایه مشغول
شیطنت بودند و خانه را روی سرشان گذاشته بودند.
زن هرازگاهی با صدای ناله دختر سه ماههاش، ریسمانی که از ننوی گوشه
اتاق به دستش بسته بود را میکشید و دوباره به در نگاهی میانداخت.
بیقرار و آشفته، منتظر اتفاقی بد و شاید هم خبری خیلی سنگین بود.
ساعت از چهار بعدازظهر گذشته بود و دیگر طاقت نداشت. پنجشنبه بود،
گرمای تیرماه به اوج خود رسیده بود و با این حال چون میدانست وقت
آمدن مرد همسایه از سر کار نزدیک است، چارقدش را سر کرد. روی
لبه پنجره که به حیاط مربع شکل باز میشد نشسته بود. حیاطی بزرگ که
ِ با آجرهای قفقازی چهارگوش فرش شده بود و حوضی گرد با دیوارهای
فیروزهای وسط آن که در محاصره درختان اقاقیا، توت سفید، یک کاج
سوزنی و دو چنار که از پنجره طبقه دوم هم گذشته بودند، گیر کرده بود.
پایش تا کف آجری حیاط دو انگشت فاصله داشت و او در این بیقراری
هرازگاهی که پاهایش را تکان میداد نوک ناخنهایش که ته رنگ حنا
بر خود داشتند به زمین میسائید. شاید هم ناخن انگشت شصت پای چپش
شکسته بود که سعی در کندن آن داشت.
مدیر تولید:
رادیو مثبت
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
نیلوفر صیادیان
،
مهسا رصافیان
،
نگار مرتاضی
،
فروه فضلی خانی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—