اثر مژگان مشتاق

تعداد صفحه: ۳

ژانر: کودک

جنسیت صدای مناسب: هرکدام

سن صدای مناسب: میانسال

درباره‌ی کتاب: سایه ی خرگوش از خرگوش جدا میشود تا زندگی جدیدی را شروع کند. او از دست خرگوش ناراحت است چون توجهی به او نمیکند. سایه یک بار تصمیم میگیرد سایه ی درخت شود و یک بار...سر انجام سایه ی صاحب اصلی اش یعنی خرگوش میشود.

گزیده‌ای از متن کتاب: سایه ی خرگوش از دست خرگوش خسته شده بود. خرگوش بازی میکرد و سایه هم بدنبال او میرفت. نه حرفی نه شوخی ایی! سایه تصمیم خودش را گرفت! بهتر بود برود و سایه ی چیز دیگری شود. کمی که رفت با دیدن درختی با شاخ وبرگهای در هم _ با خودش گفت : چه خوب است که سایه ی این درخت بشوم! او رو به درخت کرد و گفت: من از حالا سایه ی تو میشوم! سایه ی درخت با شنیدن این حرف گفت: درخت خودش سایه دارد! ان هم من هستم! تو اصلا شبیه درخت نیستی! برو پی کارت!