اثر سوده مقصودی

انتشارات: رخ مهتاب

تعداد صفحه: ۳۳۰

ژانر: رمان

جنسیت صدای مناسب: هرکدام

سن صدای مناسب: جوان، میانسال

درباره‌ی کتاب: رمان اجتماعی پیرامون مسائل زنان در طی چند دوره! اگر کتاب در دسترس نبود ،مولف می تونه در اختیار گوینده قرار بده!

گزیده‌ای از متن کتاب: لبخند رضایت مندی بر لبانش نقش بست و سعی کرد با سه انگشت گونه های همسرش را لمس کند . هر دو مدتی در سکوت گریستند ، تارنج های سالیان دور را بشورند و دور بریزند . سپس با شادمانی اشکهایشان را پاک کردند ، چای نوشیدند و از برنامه های آینده گفتند.صورت علی همانند گذشته می درخشید با همان چشمان سیاه کشش ولبخندی که عطر شکوفه های سیب رامی پراکند.مهراوه پر از پسری که کنار جاده گردو می فروخت ، چندتایی خرید وگفت : هنوزم اهلشی ؟ ! - آره ، اما یواشکی اش یه مزه دیگه ای داشت ، یه چیزی رو اعتراف کنم . من هم مثل کشیشها از شنیدنش لذت می برم ، البته از نوع عاشقانه اش . وقتی تو و سهیل به مسافرتهای آخر هفته می رفتید و با اون صورتهای بشاش و پرامید بر می گشتید ، بهتون غبطه می خوردم و فکر می کردم شما دو نفر چه قصه هایی رو در گوش هم نجوا می کنید . مهراوه لبخند محزونی زد و پاسخ داد : اون یه رازه ، رازی بین من و سهیل و خداوند ... بعضی لحظه ها در زندگی زناشویی وجود داره که انسان را از نابترین کنه ، این همان قصه عروجه ، پرواز به طرف اونی شرابهای آسمانی سرمست می که غایت کماله ، اما نترس ما باید مسافرتهای زیادی با هم بریم و رازهای زیبایی از جنس دیگه ای برای خودمون داشته باشیم ، رازهایی از جنس زنبق های وحشی ! حالا چرا بعد از سالها به این موضوعات پرداختی ؟!