اثر جان اشتاین بک

مترجم: احمد حسینی

انتشارات: ناژ

تعداد صفحه: ۲۰۸

ژانر: تاریخی، کلاسیک، سیاسی، رمان

جنسیت صدای مناسب: هرکدام

سن صدای مناسب: جوان، میانسال

درباره‌ی کتاب: :کتاب حاضر رماني از جان اشتاين‌بک است که آن را در ابتدا به سفارش سرويس اطلاعات خارجي آمريکا نوشت. داستان در شهري ناشناخته در شبه جزيره اسکانديناوي روي مي‌دهد. اين رمان در سال 1942 چاپ شد، يعني در اوج قدرت و شکوه آلمان نازي. در همان زمان نيز به علت روح مبارزه‌طلبي و استبدادستيزي آن فوق‌العاده بود. داستان از آن‌جا آغاز مي‌شود که «تا ساعت ده و چهل و پنج دقيقه، همه چيز تمام شده بود. شهر در تصرف، مدافعان شکست خورده و جنگ تمام شده بود ... .»

گزیده‌ای از متن کتاب: خانم گفت " مردم!؟ مردم که به قول آنی تو میدون شهر وایسادن دارن به ساز و آواز اونا گوش می دن! اگه مردم می تونن تو این شرایط همچین کاری بکنن، چرا ما نتونیم یکی از آداب اجتماعی جوامع متمدن رو انجام بدیم ؟ حرف خانم تمام نشده بود که شهردار با نگاهی غضبناک و لحنی تند به او گفت: " خانوم ، با اجازه ی شما ، ما شراب نمی خوریم. مردم الان تو شوکن. انقدر تو صلح و صفا زندگی کرده ن که نمی دونن معنای جنگ چیه. کمی که زمان بگذره همه با شرایط جدید آشنا می شن و از این سرگردونی درمیان. اونا من وانتخاب کردن که تو این شرایط بحرانی و سرگردونی کمک حالشون باشم. یادمون نره ، شیش تا از جوونای این شهر ، امروز صبح کشته شدن. من که اصلا دوست ندارم تو این شرایط ، جشن و صبحانه ی شکار و با قاتلای اون جوونا بخورم. ما الان تو جنگیم و آدم واسه دورهمی و تفریح ، نمی جنگه !" خانم محو جذبه ی شهردار ، چیزی نگفت و فارغ از رابطه ی زن و شوهری ، این بار به "شهردار" تعظیم و ادای احترام کرد. چند باری در زندگی مشترکشان پیش آمده که همسرش ، از قالب خودش خارج شود و در قالب "آقای شهردار" برود. خانم یاد گرفته بود که "اقای شهردار" را با شوهرش اشتباه نگیرد.

مدیر تولید: موسسه رها فیلم