آقای استون و شهسواران ملازم
اثر
وی سی نیپل
مترجم:
علی معصومی
انتشارات:
انتشارات بوتیمار
تعداد صفحه: ۱۸۴
ژانر: هنر، داستان
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: جوان، میانسال، پیر
دربارهی کتاب: داستان جهان
گزیدهای از متن کتاب: ویمپر در حالی که به نقطه های آبی و لکه های لجوج سرخ و قطعه های پراکنده زرد روی نقشه نگاه می کرد، می گفت: «این کار یک موفقیت است، اما موفقیت چیست؟ نامه های بسیاری داریم، می توانیم ارقام فراوانی را نقل کنیم، و شهسواران بسیار خوشحال اند. اما این ها کافی نیست. استون. یک نفر را در اینجا و یک نفر را در جای دیگر نجات دادن، بسیار خوب است، اما طی چند ماه همه ی این ها به کارهای معمول روزمره بدل می شود و همه حتی خود شهسواران را کسل می کند. ما کار بزرگ می خواهیم. کار انفجاری می خواهیم، کاری می خواهیم که با انرژی خود، همه چیز را به مدت یک سال به پیش براند.»
ویمپر این بود، هنوز هیچ نشده، از کاری که تازه شروع کرده به روی غلتک افتادن، خسته شده و خواهان انگیزش اندیشه های نو بود و این نکته، گاهی به نظر آقای استون کمی مختل کننده می آمد. او از شواهد مفید بودن پروژه ی خود، خرسند بود اما تعجبی هم نمی کرد و عمل کرد آرام آن و تفکرات روزانه ی مردان و زنان واقعی که جدا با زندگی خود در پروژه ای که او غرفه در نور اتاق مطالعه، آن را روی کاغذ مکتوب کرده بود، رضایتش را از خلق «واحد» دو چندان می کرد.
بعد زندانی تپه مازول را کشف کردند.
کسی در یک پسین دیرگاه به آقای استون تلفن کرد و خود را آقای دوک معرفی کرد. آقای دوک آشفته و گیج بود و مطالب نامربوطی بر زبان می آورد. اما آقای استون متوجه شد که وی اخیرا به جرگه ی شهسواران ملازم پیوسته است و همان روز، نشان نقره شهسواری گری را به یقه زده و روانه ی انجام نخستین دیدار خود شده است...
مدیر تولید:
موسسه رها فیلم
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—