مرد نیزار
اثر
جونیچیرو تانیزاکی
مترجم:
مهدی قریشی
انتشارات:
انتشارات دیبایه
تعداد صفحه: ۵۶
ژانر: داستان، رمان، داستان کوتاه
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: جوان، میانسال، پیر
دربارهی کتاب: مرد نیزار رمانی کوتاه و ملهم از قصهای قدیمی است که قدرت قلم نویسندهی بزرگ ژاپن را مینمایاند. نشر دیبایه رمان مرد نیزار را در 60 صفحه منتشر کرده است.
جریانی که از مدتها پیش تحت عنوان مدرنیسم، در بطن تمدن غرب نطفه بسته و درگهواره پرتلاطم زمان بربالیده و گستاخانه قدکشیده بود، بعدها به طوفانی بدل شد با سیلابهای بسیار که تمام دشتها و شاهراههای جهان را درنوردید، تندبادی توفنده که طومار نیرومند ترین و دیرینه سال ترین باورهای بشری را که ریشه دراعماق قرنها داشت، در اندک زمانی درهم پیچید و به طاق نسیان سپرد. سیلابی بس مهیب، آشکارا و شتاب آلود، کمر به انهدام همان ارزشهایی بسته بود که انسان مشرقی، اوراد آن را حرف به حرف، واژه به واژه و خط به خط درگوش اعصار زمزمه کرده و به آیندگانش سپرده بود.
و چنین شد که اندوختهای سخت پربار به سادگی از کف رفت؛ و مشرقی محجوب که شرم و وقار در رگ و پیاش ریشه داشت، همان که سمبل وفاداری به ارزشها و پایبندی محض به خانواده بود، در کوتاه زمانی به معاملهای زیانبار رضایت داد. آوازه دلربای مدرنیته، عشوه گرانه، حجاب چشمها و قلبهای مشرقیان شد و زیبایی نیرنگش چنان بود که درآغاز هیچ زبانی به افشاگری آن گشوده نشد. اما مرثیه خوان دلخسته این ویرانههای ابدی، نوحه سرای مزار این زیباییها، همان شاعران و قصه سازان معاصرند؛ آنان که خود را عزاداران حقیقی فرهنگی شقه شقه شده میدانند و جنگجویانی مغموم را مانند که جنگ نکرده شکست خورده اند...
درشرق دور، در سرزمین آفتاب تابان، در ژاپن نیز به مانند سرزمینهای دیگر، بوده و هستند مردانی که پیوسته بار اندوه و حسرت آن روزهای ازدست رفته، آن بهشت گمشده را بردوش کشیده اند و باغربتی زهرآگین، روشنیهای روزگاران گذشته را که اکنون جز خاطرهای ازآن بجای نمانده است، به یاد میآورند.
دراین میان " جونیچیرو تانیزاکی" نامی آشناست، نازپروردهای دردکشیده، آشنا به ادبیات غرب و بیگانه ازآن؛ او که دراوان جوانی، کوتاه زمانی دل درگرو پیشرفتهای صوری غرب سپرده بود، خیلی زود به طنین توخالی آن پی برد و به دامان ارزشهای سنتی ژاپن برگشت.
گزیدهای از متن کتاب:
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—