تولید
شده
کلکسیونر چشم
کلکسیونر چشم
اثر سباستین فیتسک
مترجم: زهره صبوحی زرافشان

انتشارات: شورآفرین
تعداد صفحه: None
ژانر: رمان، جنایی، داستان
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب:
درباره‌ی کتاب: یک تریلر روانشناختی که از انتها به ابتدا روايت می‌شود و نفس را در سینه حبس می‌کند. چندبار برای‌تان پیش آمده که کتابی دست بگیرید و آن‌قدر جذاب باشد که نتوانید آن را کنار بگذارید؟ بدون‌شک کتاب‌های پلیسی چنین ماهیتی دارند و اگر یک نویسنده چیره‌دست، بتواند خوب از چم‌وخم داستان برآید، اثری پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد که نمی‌توان برای خواندش منتظر رسیدن زمان مناسب ماند. «کلکسیونر چشم» چنین کتابی است. یک داستان هولناک جنایی که اجازه نمی‌دهد کتاب را زمین بگذارید. نویسنده این کتاب، سباستین فیتسک، نویسنده مطرحی است که توانسته با خلق آثاری از این دست خود را به‌عنوان یکی از مطرح‌ترین نویسنده‌های کنونی آلمان تبدیل کند. کتاب‌های فیتسک پرفروش‌ترین کتاب‌های آلمانی در سراسر جهان هستند. کلکسیونر چشم داستان یک قتل زیرکانه است و قاتل کسی نیست جز...
گزیده‌ای از متن کتاب: بعضی داستان‌ها مانند یک معمای پیچیده هستند یا مثل یک زائده‌ي زنگ‌زده چنان در ذهن انسان رسوخ می‌کنند که ناخودآگاه مجبورید آن را دنبال کنید. من این‌گونه داستان‌ها را گوی‌های نیوتنی می‌نامم که با یک ضربه حركت‌شان شروع مي‌شود و اين حركت به‌صورت سلسله‌وار و پی‌درپی بی‌هیچ وقفه‌ای ادامه پیدا می‌کند و هر ضربه ضربه‌ی بعدی را به‌دنبال دارد؛ داستان‌هایی که هیچ‌وقت آغاز نمی‌شوند و پایانی هم ندارند، چون درباره‌ی قتل‌هایی هستند که هیچ‌وقت تمام نمي‌شوند. گاهی‌وقت‌ها داستان توسط آدم بی‌وجدانی برای شما تعریف می‌شود که از دیدن وحشت و ترس در چشم شنونده‌اش لذت می‌برد و سرگرم می‌شود. و کابوس‌هایی برای شما ایجاد می‌کند که آن را باور می‌کنید تا جایی که شب‌ها در تخت‌خوابتان دراز می‌کشید و به سقف اتاق‌تان زل می‌زنید و از ترس خوابتان نمی‌برد. گاه این اتفاقات چنان پشت سرهم و بی‌وقفه رخ می‌دهد که دوست دارید کتاب را ببندید و فرار کنید. توصیه‌ی من به شما این است که بیشتر از این ادامه ندهید و قید این کتاب را بزنید. نمی‌دانم چگونه شما را به این هدف برسانم. تنها چیزی که برای من مشخص است، اين‌كه این مجموعه‌ي وحشتناک نباید به دست کسی بیفتد، حتا به دست بزرگترین دشمن شما. باور کنید نظرم را درباره‌ی این تجربه به شما می‌گویم. نمی‌توانم چشمانم را ببندم و این کتاب را رها کنم، چون این داستانِ مردی است که اشک‌هاش مثل قطرات خون از چشمانش جاری می‌شود. داستان مردی که جسم آدم‌ها را چنان فشار می‌دهد که گوشت بدنشان له می‌شود، درحالی‌که دقایقی قبل نفس می‌کشیدند، عاشق بودند و زندگی می‌کردند. این داستان نه فیلم، نه افسانه و نه کتاب است، بلکه سرنوشت است. سرنوشت زندگی من. مردی که در اوج شکنجه‌هاش به این می‌اندیشد که این شروع تازه‌ای است برای قتل‌های دیگر. این مرد من هستم.
مدیر تولید: غزاله صداقت

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: نكیسا حسينی ، مجتبی رفیعی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:

این کتاب با مجتبی رفیعی کار خواهد شد