پردیسا، تولدت مبارک
اثر
زهره طاهرخانی
انتشارات:
نشانه
تعداد صفحه: ۱۹۰
ژانر: داستان، اجتماعی
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: جوان
دربارهی کتاب: دختری که به مدت بیست و دو سال در یک مجتمع با شرایط خاص خود محبوس بوده، پس از مرگ یکی از مدیران مجتمع، آزاد و وارد دنیای واقعی می شود.
گزیدهای از متن کتاب: گفت: باید میدیدین پردیسا موقع غروب به چه حالی افتاده بود... چسبیده بود به شیشهی پنجرهی اتوبوس و با دهن باز به سرخی آسمون نگاه میکرد. بعد که هوا تاریک شد، تو اولین ایستگاهی که اتوبوس وایساد، پیاده شد و زل زد به آسمون. اون وقت میدونید از من چی پرسید؟
بدون آنکه منتظر جواب رادین بماند، ادامه داد: میپرسید کی این همه چراغو روشن میکنه؟ ستارهها رو میگفت!
رادین از بالای عینک او را نگاه کرد و گفت: شما چی گفتین؟
بوته گفت: چی میخواستین گفته باشم؟ گفتم که اونا چراغ نیستن و اسمشون ستارهس.
رادین گفت: الان همه چی براش عجیبه. درست مث این میمونه که یه نفر تو سن بیست و دو سالگی به دنیا اومده باشه. انگار بچهای متولد شه درحالی که خاطرات نه ماه زندگی تو رحم مادرش رو به خاطر میاره. از اون گذشته میتونه حرف بزنه و تجربیات گذشته و الانش رو به بقیه بگه! متوجهاید خانم بوته؟ پردیسا الان همچین موقعیتی داره.
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—