نفرین زمین
نفرین زمین

انتشارات: آزادوار
تعداد صفحه: ۱۴۴
ژانر: داستان، رمان، اسطوره، حماسی، تخیلی
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: جوان، میانسال
درباره‌ی کتاب: محل وقوع حادثه داستان روستایی است سرسبز در دل طبیعت کوهستانی که فاصله حدود سه ساعتی شهر تهران قراردارد. ساکنان روستا همه ساله در فصل تابستان میزبان مهمانان خود، فرزندان و نوه ها و ... می باشند. در یکی از این تابستان ها در پی حادثه طبیعی ناگوار، زلزله تهران، به علت شدت زلزله اتفاقات غیر طبیعی و مرموزی در این روستا و روستاهای اطراف رخ می دهد که گویا چهل سال پیش نیز مشابه آن اتفاق افتاده بوده. این اتفاق مرموز کل اهالی و مهمانانشان را تا سرحد امکان مجبور به تلاش برای زندگی می نماید که متاسفانه...
گزیده‌ای از متن کتاب: سروناز گفت: کسی داستانی برام تعریف نکرده، من خودم شنیدم. وقتی پدرم داشت با پدربزرگم صحبت می‌کرد من خواب بودم. از خواب بیدار شدم اما اونا متوجه بیداری من نشدن و تمام حرف‌های اونارو شنیدم. کوهیار گفت: خوب بگو چه داستانی تعریف می‌کردن؟ سروناز گفت: ظاهراً بابام نگران بوده که برای من توی روستا حین بازی یا شب توی خواب اتفاقی بیفته. اما پدربزرگم می‌گفت: نه پسرم تابستان و بهار هیچ اتفاقی برای روستا نمی‌اُفته یعنی چندصدسال هست که شش ماه اول سال چیزی رخ نداده، تازه در زمستان و پاییز هم آخرین گزارش مربوط به حدود چهل سال پیشه. آرمان حرف سروناز را قطع کرد و گفت: آره من هم یه‌چیزایی راجع به چهل سال پیش شنیدم البته فقط می‌دونم که چهل سال پیش یه اتفاقی افتاده که همه‌رو تا حالا نگران کرده اما چه اتفاقی؟ نمی‌دونم. سروناز ادامه داد: آره پدرم می‌گفت؛ می‌ترسم دوباره حمله کنن و یه سری بچّه و آدم‌هارو بکشن. آرزو که تا آن لحظه ساکت بود وارد بحث شد: ما این مشکل‌رو سال‌های قبل هم داشتیم. کدوم دشمن؟ کیا؟ مگه این‌جا دشمن داریم که بخوان مارو بکشن؟ خوب سی،چهل سال پیش خیلی‌ها مثل الآن فکر نمی‌کردند و ممکن بود به‌خاطر زمین، آب و یا هر چیز دیگری درگیری و جنگ بین دو تا روستا یا شهر و کشور همجوار پیش بیاد. الآن چه ربطی به چهل سال پیش داره؟ مگه چهل سال پیش اینترنت و موبایل‌و اینا بوده اما حالا هست و در عوض خیلی چیزا نیست!

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: مهستی خاکپور ، رضا فراهانی ، اکبر کریمی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: