ضیافت مرگ
اثر
ادگار آلن پو/ارنست همینگوی
مترجم:
علی حسنی فرد
انتشارات:
علی حسنی فرد(ناشر-مولف)
تعداد صفحه: ۱۳۴
ژانر: داستان کوتاه
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: میانسال
دربارهی کتاب: سرشناسه : حسنیفرد، علی، ۱۳۴۶ - ، گردآورنده، مترجم
عنوان و نام پديدآور : ضیافت مرگ: (شش داستان از ارنست همینگوی - ادگار آلنپو)/ ترجمه [و گردآوری] علی حسنیفرد؛ ویراستار محبوبه شاهانی.
مشخصات نشر : تهران: علی حسنیفرد، ۱۳۹۳.
مشخصات ظاهری : ۱۳۴ص.
شابک : ۶۰۰۰۰ریال978-600-04-0732-2 :
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
عنوان دیگر : شش داستان از ارنست همینگوی - ادگار الن پو.
موضوع : داستانهای کوتاه آمریکایی -- مجموعهها
شناسه افزوده : همینگوی، ارنست، ۱۸۹۹ - ۱۹۶۱م.
شناسه افزوده : Hemingway, Ernest
شناسه افزوده : پو، ادگار آلن، ۱۸۰۹ - ۱۸۴۹م.
شناسه افزوده : Poe, Edgar Allan
رده بندی کنگره : PS۶۴۸/ح۵ض۹ ۱۳۹۳
رده بندی دیویی : ۸۱۳/۰۱۰۸
شماره کتابشناسی ملی : ۳۵۸۹۸۲۵
.
/Edgar Allan Poe/Alihassanifard (Open Library)
https://openlibrary.org/.../Edgar_Allan_Poe_Alihassanifard
Open Library
Dec 17, 2015 - Books by /Edgar Allan Poe/Alihassanifard. ... You could add /Edgar Allan Poe/Alihassanifard to a list if you log in. Are you sure you want to ...
گزیدهای از متن کتاب: p.124,125/چندی بود بیماری مرموزی سراسر قلمرو پرسپرو را در بر گرفته بود وبی رحمانه جان مبتلایان را می گرفت . وحشت از این بیماری مرگبار که مرگ سرخ نام گرفته بود تمامی مردم را در بهت و حیرت فرو برده بود . پزشکان از درمان و کنترل این بیماری نو ظهورکه مبتلایان را در عرض مدت کوتاهی از بین می برد عاجز شده بودند.علایم این بیماری مخوف ضعف مفرط و بروز لکه های سرخ رنگ در تمامی بدن به ویژه در ناحیه صورت بود. به محض اینکه این علایم بروز می کرد تمامی اطرافیان و آشنایان بیمار از ترس ابتلا او را ترک کرده و بیمار نگون بخت که از کمک و مساعدت اطرافیان نیز محروم شده بودچندی نمی گذشت که خون از تمامی منافذ بدنش خارج می شد و در مدت کوتاهی در اثر خونریزی و ضعف درتنهایی و انزوا جان می سپرد. حاکم سرزمین پرسپرو نیز همانند تمامی اتباعش در بیم و وحشت از این بیماری به سر می برد و در پی چاره جویی بود که به نحوی جان خود و اطرافیانش را از این بیماری مهلک خلاصی بخشد............................................. شاهزاده پروسپرو که جوانی شجاع و دانا و البته خوشگذران بود وقتی دید که نیم بیشتر مردم قلمروش در اثر این بیماری مهلک جان دادند تصمیم گرفت برای فرار از این طاعون سرخ به همراه گروه کثیری از اطرافیان و درباریانش به جانب قلعه مستحکمی که در ناحیه دور دستی از پایتخت او واقع بود بگریزد تا بلکه بتواند خود و دوستانش را از این بیماری مخوف و مهلک برهاند. و این این قلعه که بنای عظیمی بود و محوطه وسیعی را در بر می گرفت دیوارهای
کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش دادهاند:
محبوبه شاهانی
،
سیدار اوانکی
،
مهدی آردین
،
دانیال اسماعیلیان
،
حامد محسن نژاد
،
علی سلیمانی
،
سمانه سلطانی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:
—