نگاه به گذشتۀ یک مرد ناراضی
نگاه به گذشتۀ یک مرد ناراضی

انتشارات: ندارد
تعداد صفحه: None
ژانر:
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: میانسال
درباره‌ی کتاب: دست نوشته هایی با موضوعات مختلف، مرتبط با زندگی و عواطف مردانه
گزیده‌ای از متن کتاب: اين حرفها را نمي شود براي افراد زير چهل سال زد، نمي فهمند ، حرام مي شود بايد يک چند سالي را آرام گذرانده باشي و سر فرصت به همه فراز و فرودهايت ، ليوان ليوان چاي ، انديشيده باشي و پشت هزار چراغ قرمز، موسيقي شنوان ، ترافيک گذرانده باشي، تا اين حرفها ، از گوش ات، به گوشه ي روح ات و شايد، تمامي جانت ، راهي بجويد. بايد سر فرصت، آه هايت را کشيده باشي ، لباسهايي را که نو بودند روزي، و خط اتوهاي قرار و مدارهاي سوزان بر روي آن حک مي شد را رفو کرده باشي ، بايد از دور ريختن شيشه ي عطرهاي کادويي، چند سالي گذشته باشد، کتابهاي حرف دارِ کتابخانه ات! خاک گرفته يا توي جعبه اي در انبار، از ياد رفته باشند، بايد از شور افتاده و به شعور رسيده باشي تا بتواني شنونده خوبي براي اين حرفها شوي ، وگر نه همچون باده اي گيرا، که بر روي شعله اي کوچک ريزند، جاي آنکه بند به بند، مستت کند ، تنها، لحظه اي تو را خواهد افروخت و پس از آن درخشش ، ديگر، هيچ چيز باقي نخواهد ماند ... اگر نتواني آن باده را تمامي شب ، مزه مزه کني ، حرام مي شوي ، حرام مي شود. بايد پشت دري که سالها فقط به شوق تو باز مي شد ، بي تعارف ميزبان، معطل ، مانده باشي يا عزيزان گرمابه و گلستانت را بي دليل و به يک باره از دست داده باشي ، بايد آنان را که همه چيز ، حاضر بودي فدايشان کني ، در بزنگاهش ، ناکام ، آزموده باشي ، بايد از ناکس کساني کينه توز ، خِفّت و محنتي کشيده باشي و از اسب و اصلت ، به زميني گرم خورده باشي تا همينطور که نرم نرمک در گرماي رنجِ دانستن ات، پخته مي شوي، آدمها را، سَبُک سنگين کني و سَبک و سياق زندگيشان را، واقعيتشان را، انگيزه هايشان را، فرق کلام و کمالشان را شناخته باشي و از اميدورزي بيهوده، دست کشيده باشي تا بتوان بي دست اندازي به چرا و چگونگي اش، با تو گفت که چطور زخمه هاي روزگار، خاک بکر آدمي را همچون گاوآهني بي رحم، شخم زده و زير و رو مي کند تا پس از آن همه ، اگر باز سر پا ايستاده بودي ، آدم ات کند ، عاقل ات کند ، پخته ات کند و از آن وجود زخم خورده، دانايي اي مسحور کننده، بيافريند بايد با آدمي که مي داني راهي است ، فراري است، بوي رفتن مي دهد، بارها و بارها تن به تنانگي اش داده باشي و هر بار، آرزومند ، که اي کاش ، با اين تنانگي ، اينبار راضي شود که بماند ، نرود ...

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: سمانه سیاپوش ، مهیار فهامی ، مسعود کشاورزیان
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: