اثر مونازابل

انتشارات: البرزفردانش

تعداد صفحه: ۱۲۸

ژانر: فلسفه، شعر

جنسیت صدای مناسب: هرکدام

سن صدای مناسب:

درباره‌ی کتاب: مقــــدمـه قرن ها – انسان در زمین یا مشغــول قتل و غارت و یا در پی خدا در غار و کوه و جنگل و طبیعت. سالیان بسیار گرایش به پرستش آفریدگاری که سکوت کرده بود و در پی این نیاز ، بشر نخستین خدایان را خلق کرد . خدایان اولیه با چوب و سنگ وطلا و برنج و فلزات و ... بوجود آمدند واینگونـــه شد که انسان برغم نیاز ذاتی (میل به پرستش) برای خودش خدا ساخت و این روند قرن ها ادامه داشت بت پرستی رایج بود آن زمان که ادیان مختلف پیدا شدند و قصد به هدایت انسانهای گمراه داشتند .. و... باز هم جنگ ..ظلم و ستم واختلاف میان فرقه ها .. .ذات اهریمنی باز در انسانهای یکتا پرست رسوخ کرد و نتیجه .... در این کتاب منظور از مــــن انسان میباشد . به عنوان مثال در جمله ی زیر : من قرنهاست که میمیرم و میمانم . بدیهی است که منظور از تکرار زندگی و تکرار ، جنبه ای فردی ندارد و آن تنها به عموم اشاره میکند .چنانچه قرنهاست که انسان در جهان به دنیا می آید و تولید مثل می کند و میمیرد و این روند همچنان ادامه دارد من کیستم ؟ سوالی که بشر قرنهاست با آن درگیر است منظوراز خدایان بت ها و خدایان ساختگی انسانهای قبل از تاریخ است لازم به توضیح است که نویسنده یا شاعر این کتاب پیرو هیچ فرقه و مکتب خاصی نیست . به طوریکه خواهید خواند در این کتاب فقط نگاهی گذرا و گاه معترض به مکاتب و عقاید رایج طی قرنها در جهان شده است

گزیده‌ای از متن کتاب: در این من همیشگی یک من تازه پیدا شد در خویش خوش صورت من یک من زشت حاشا شد یک من که از خودم جداست به عشق اما مبتلاست یک من به زیر جلد من در جمع همیشه او تنهاست در من ناگزیرِ من گریز از من آغاز شد تاب برداشت حلقه ی روح نا کوکی جرم ساز شد ناسازگار است و ولی شور و حالی تازه دارد پیدا به چشم هر کسی او راز اندازه دارد شوق هوای شرجی ِشمالی اش جاذب بود برای من ، پُرحرفی اش یک حیله ی کاذب بود شاید خودم نیستم او کیست کسی که از من دور است کسی به جسمم مبتلا کسی با من با زور است یک من به من پیوسته است این من آخر من نیستم این زمزمه ، اطوارش آدمم آهــــــن نیستم