نام: مهوش ارشدی

نمونه‌ی صدا:

درباره‌ی من: من مهوش ارشدی متولد 1336 ورودی 1356-57 دانشگاه جندی شاپوررشته مشاوره و راهنمایی هستم. ازکودکی نقاشی جزء یی از زندگی هر روزه من بود.و در طول دوران تحصیل همیشه نقاش مدرسه بودم و در همه امورمربوط به آن شرکت میکردم همیشه در مسابقات رتبه اول را کسب میکردم.علاوه بر آن در مقاله نویسی و شطرنج در دبیرستانهای دخترانه و پسرانه مقام اول را داشتم.در تمام کارهای هنری و فوق برنامه مدرسه از جمله مسابقات درسی ,شرکت موثر و فعال داشتم.روزنامه نگاری....مقاله و داستان....شعر....کاریکاتور و طرح......سرود و رقص......تئاترو کارگردانی تئاتر.....سخنرانی و گویندگی.... در کودکی بخاطر توجه پدرم به علاقه من به طراحی لباس بصورت منسجم به ان کارپرداختم وبعدها در تولیدی های پوشاک اصفهان و ارومیه رسما به طراحی لباس و دوخت و برشکاری مشغول شدم.از زمان دانشجویی آموزش نقاشی و حجم را همیشه در کنار هر کاری ادامه میدادم و در سال 1379 موفق به گرفتن مجوزآموزشگاه آزادهنرهای تجسمی از وزارت ارشاد شدم. در شاهین شهر اصفهان زندگی میکردم و آموزشگاهی زیبا و گالری دائمی از کارهای خودم وهنرجویانم داشتم.درهمان سالها ابتدا از کارهای هنرجویان نمایشگاه هایی در چندین جای ایران برگزار کردم از جمله در فرهنگسرای معرفت تهران.با 70 تابلوی رنگ وروغن از هنرجویان از سنین 2 تا 40ساله.و بعد از آن در 18 نمایشگاه انفرادی و گروهی شرکت داشتم.عضو افتخاری موسسه هنرهای تجسمی تهران شدم و این موسسه تابلویی با نام "خستگی را مرد"از من خریداری نمود.مدتی رئیس انجمن هنرهای تجسمی شهرمان بودم .عضو فعال هئیت مدیره "انجمن نجوم افلاک" نیز بودم که برنامه های بسیار فشرده و متنوعی از علم و هنر برگزار نمودیم .از سال 1383 کلاسهای صداسازی و آواز خود را در آموزشگاه و اداره ارشاد برگزار نمودم و درسال 1390 " گروه کر سفیر"متشکل از 20 زن و 20 مرد به سرپرستی اینجانب تشکیل شدکه اجراهای بسیاری در اصفهان و شاهین شهر و صداوسیما داشتیم.و هنوز گروه سفیر با 16 عضو مجرب برقرار است و آماده اجراهای جدید میباشد.بزرگترین نمایشگاه نقاشی من به نام "انجماد"میباشد که در موزه هنرهای معاصر اصفهان برگزار شد.که درآن نمایشگاه علاوه بر نقاشی, 12 سازه شیشه ای ساخته اینجانب ارائه شد.نمونه های این آثار را در سایتی که به زودی راه اندازی خواهد شد,میتوانید مشاهده نمایید و آخرین نمایشگاه من دوسال پیش با نام"زندگی در دب اکبر"بود که برای افتتاحیه آن ترانه و آهنگی را که خودم سروده و ساخته بودم توسط گروه کر صفیر به سر پرستی خودم اجرا نمودیم . در همان نمایشگاه انجماد کتاب شعری را با همین نام آماده چاپ داشتم که مایل بودم که همزمان با افتتاحیه نمایشگاه آنرا ارائه دهم اما متاسفانه بخاطرمسائل مالی قادر به این کار نبودم.آنزمان در نشریه محلی مقاله و شعر هایم چاپ میشد.اکنون در ترکیه هستم ودر تدارک نمایشگاهی به نام پاپاتیادر ترکیه هستم.